بازی ذهنی: تاکتیک های واروینکا در برابر نادال در فینال اوپن استرالیا 2014

[mspayam]

بازی ذهنی: تاکتیک های واروینکا در برابر نادال در فینال اوپن استرالیا 2014

قسمت اول
منبع

ترجمه از خودم

بازی ذهنی: تاکتیک های استن در برابر نادال
استن واورینکا بهترین ست تنیس در طول عمرش را در برابر نادال بازی کرد تا او را در فینال اوپن استرالیا در ملبورن شکست دهد. واورینکا باید بر اعصابش و نادال مصدوم غلبه می کرد تا به پیروزی برسد، اما برنامه ریزی هوشمندانه ی او برای بازی و اجرای فوق العاده ی آن آن در ابتدای بازی، راه پیروزی را برای او هموار کرد. واورینکا به درستی ست اول بازیش را "شروعی بی عیب و نقص" توصیف می کند. او 11 امتیاز 11 سرویس اولش را برنده شد که 3 تای آن ها سرو و والی بودند و در لب تور نیز هر 5 امتیاز از 5 بار رفتن به لب تور را از آن خود کرد. "من به خوبی حرکت می کردم و بازی من تهاجمی بود، و به طور قطع بهترین ست عمرم را بازی کردم"
برتری واورینکا بر شماره ی 1 جهان برای رسیدن به امتیاز 6-3 2-0 با استفاده از الگوهای تاکتیکی اصلی و الگوهای تاکتیکی فرعی به دست آمد. الگوهای تاکتیکی اصلی (که 7 یا 8 بار از 10 بار استفاده شدند) در زمان هایی که امتیازها به هم نزدیک بود و الگوهای تاکتیکی فرعی که ( 2 یا 3 بار از 10 بار استفاده شدند) و وقتی که واورینکا از لحاظ امتیاز جلوتر بود و تابلوی نتایج برای اجرای تاکتیک های ریسکی تر بر او فشار مضاعف نمی آورد، اعمال می شدند. نکته ی کلیدی این بود که با تلفیق این الگوها و پنهان کردن برنامه ی اصلی، نادال را در وضعیتی قرار دهد که مطمئن نباشد قرار است از کدام الگوی تاکتیکی استفاده شود.

الگوی تاکتیکی اصلی – حمله به فورهند
واورینکا جلو افتادن یک ست و یک برک را مدیون این تاکتیک هوشمندانه بود که توپ ها را در اد کورت برای فورهند به گوشه می فرستاد. نادال همیشه تمایل دارد که به سمت راستش برود تا در دوس کورت بکهند را به فورهند تبدیل کند، از این رو واورینکا در همان اوایل امتیازها، توپ هایش را با زاویه زیادی به اد کورت می فرستاد تا از این حرکت ظریف نادال به نفع خودش استفاده کند. نادال در این مدت 5 خطای فورهند داشت که همگی در اد کورت بودند و 4 تای آن ها زمانی بودند که نادال در حالت دفاعی تا فاصله ی خط سینگل و دابل در حال اسلاید کردن بود. واورینکا در حمله به این منطقه هیچ فرصتی را از دست نداد و امتیاز اول بازی را با دوبار زیرفشار قراردادن نادال با توپ هایی عمیق و زاویه دار و وادار کردن نادال به مرتکب شدن خطای فورهند در زدن ضربه ای دان دلاین که بیرون از زمین فرود آمد، برنده شد.

الگوی تاکتیکی اصلی – گذاشتن بکهند در قفس
واورینکا مرتباً با زدن ضربات زاویه دار و فرستادن نادال به پشت فاصله ی خط سینگل و دابل در دوس کورت، او را در حالت دفاعی قرار می داد که سه مزیت اصلی برای واورینکا داشت: نادال هیچ بکهند وینری در 11 گیم اول بازی نداشت، نادال نمی توانست به سمت دیگر توپ برود و به جای بکهند، ضربه ی ران اروند فورهند (run-around forehand) محبوبش را در دوس کورت بزند و سوم اینکه نادال را مجبور می کرد که برای خنثی کردن ضربه مجبور شود ضربه ای با احتمال خطای و زاویه ی بیشتر به صورت دان د لاین به سمت بکهند واورینکا بزند. ضربه ی انحنا دار کراس کورت واورینکا بکهند نادال را در قفس می گذاشت. واورینکا اولین بار گیم سرویس نادال را در امتیاز 1-1 15-40 با یکی از همین توپ های بسیار زاویه دار شکست که نادال فقط توانست راکتش را به آن بزند و توپ قبل از تور پایین آمد.

قسمت دوم:
الگوی تاکتیکی فرعی – بکهند دان د لاین
این تاکتیک استادانه ای از واورینکا بود که هر موقع توپ بر زمین می نشست ضربه کاری ای به نادال وارد می کرد. واورینکا نخستین بار بکهند وینر دان د لاین را در امیتاز 1-1 40-15 روی ضربه ی اسلایس دان د لاین کم ارتفاعی از نادال زد. این ضربه باعث شد که واورینکا آن گیم را با تشویق زیاد تماشاچیان برنده شود. اون این ضربه را به صورت پسینگ شات همانند یک موشک در گیم بعدی نیز زد. نادال نمی توانست در برابر آن مقاومت کند که باعث شد برای نخستین بار گیمش شکسته شود. دفعه ی بعدی که بازیکن سوییسی این ضربه را زد، زمانی بود که نادال در امتیاز 1-4 30-15 سرویس می زد. واورینکا سه بکهند کراس کورت متوالی زد و پس از آن با زدن ضربه ی دان د لاین ماشه را کشید تا وینر تماشایی ای را زده باشد. صرفاً تهدید داشتن چنین سلاح مخوفی بدون اینکه همیشه از آن استفاده کند در انتخاب ضربات نادال و حرکتش در بیس لاین شک و دودلی ایجاد می کند.

الگوی تاکتیکی فرعی – سرو و والی
صفحه ی نتایج این تاکتیک سورپریز کننده را به واورینکا تحمیل کرد و او در رسیدن به برتری یک ست و یک برک آن را شش بار تکرار کرد ولی هرگز آن را زمانی که از نظر امتیازی عقب بود انجام نداد. یک بار زمانی این کار را کرد که امتیازشان برابر بود و 5 بار هم زمانی که از نظر امتیازی جلوتر بود که دو بار آن 40 -0 جلو بود و کمترین فشار را تحمل می کرد. واورینکا 5 بار از این 6 بار را برنده شد. نکته ی جالبتر روش انجام این کار بود. او با سرعت خودش را به تور می رساند بدون اینکه اسپلیت استپ کند که باعث می شد او در موقع والی زدن در جلوی خط سرویس قرار بگیرد.

مصدومیت کمر رافا در اوایل ست دوم به بازی تماشایی واورینکا پایان داد چون او حالا با حریف جدیدی روبرو بود که سرویسش آرامتر شده بود، بیشتر ریسک می کرد و از الگوهای کمتری در بازیش استفاده می کرد. با اینکه به نظر منطقی می رسید که بازی در برابر حریف مصدوم باید راحت تر باشد، اما در بیشتر مواقع برعکس بود چون تاکتیک های درخشان واورینکا دیگر برایش کاربرد نداشت. واورینکا تمرکزش را بر اعصابش از دست داد و طبق معمول اینجور مواقع امیدوار بود که نادال اشتباه کند.
واورینکا در ست سوم که در آن شکست خورد و برای بخش عمده ای از ست چهارم تا زمانی که به 5-3 رسید و به پیروزی باورنکردنی و با فراز و فرودش رسید با خودش مبارزه می کرد. بهترین ست زندگیش باعث شد تا پایه های بی عیب و نقصی برای بهترین پیروزی زندگیش و رسیدن به رویایش که قهرمانی یک گرند اسلم بود، گذاشته شود.