اخبار، نتایج و حواشی پیرامون ماتادور رافائل نادال

[moris]

عصر بخیر.تمرین امروز با بازیکن جونیور پول تولدو بسیار پر بار و غنی بود.من در روزهای آینده هم با او تمرین خواهم کرد.

(فیس بوک رافا)
دیروز

برای اطلاعات بیشتر از پول تولدو میتونید به این سایت برید

[moris]

امروز یه جایزه از دوست قدیمیم (کیا موتورز) دریافت کردم.
این جایزه یکی از صنایع دستی کره هستش که اسمش Gilt bronze Incense Burner of Baekje
اونطور که من فهمیدم تو این ققنوس یه توپ هست به نام Cintamani
در ادامه رافا اضافه میکنه که این یک جواهر جادویی برای برآورده کردن تمام آرزوهاست.
همچنین از طرفداراش میخواد که آرزوهاشون رو بنویسند.

(فیس بوک رافا)

تعدادی از آرزوهای طرفدارای رافا
ببخشید دیگه ترجمه نمیکنم که جذابیتش از بین نره !

i wish i pass all my exams....and that u win US Open!!!!!

I wish for a tennis lesson with you

Hi Rafa! My mom is 70. She knew nothing about tennis until she saw you play 3 years ago at the Wimbledon and turned into a happy teenager again! It's so fun watching her watching you play on TV. It'll be nice if you could give my mom a surprise. She calls you
her 'Spanish son'! =) We're in Singapore. Best of luck to you for the US Open!

My wish would be to spend the rest of my life with you, but as I know this would be impossible I would settle for a day with you at your home in Mallorca. I could make you cookies and we could have some great discussions. You could help me with my Spanish which is not very good and I would love to help you with your English. Mind you I think your English is really good. I would be quite happy if you could remain injury free and had a healthy and more sucessful career, winning everything. Remember, keep faith in yourself and your ability. Good Luck for the rest of the season and I hope you get all you wish for.Besos, Angela.

i wish that mr mohamed elbaradei become the next president of egypt " my country "
see you beat djokovic again , and speak to you face to face

همچنین خیلی ها آرزو کرده بودن تا رافا دوباره رنک 1 رو پس بگیره و بتونه نواک رو شکست بده.

[Mohammad Reza]

رافا در فيس بوك خود گفت :

These days are being tough and very physical intense workouts. I'm really keen on returning to competition!!

Here goes a video of today's training with Pol Toledo. Thanks for your support!! Rafa

او گفته كه سخت در حال تمرينات فيزيكي است و مشتقانه منتظره كه به رقابت برگرده .

تمرينات من با Pol Toledo . . .

با تشكر از حمايت شما

رافا

• ويدئو مربوط به تمرين رافا ====> RAFA(tennistalkers.com).rar

[moris]

1.سلام.امروز اکانت جدید توییترم رو ساختم @RafaelNadal .منتظر حمایتتون در این پروفایل هستم ممنون که اونجا هم با من هستید.

2.امروز پسرعموهای من اومدن به تمرین.ما یه عکس گرفتیم.

(فیس بوک رافا)

[Ahoura]

us open Outfit

[moris]

صبح بخیر . آغاز تور آمریکا :) .مونترئال میبینمتون.رافا

(فیس بوک رافا)

[M∂hdi]

مادرید - رافائل نادال از آمادگی خود برای شرکت در مرحله نیمه پایانی جام دیویس، برای تیم اسپانیا خبر داد.

قهرمان آزاد فرانسه می گوید در صورت درخواست کاپیتان تیم، آلبرت کاستا در این رقابتها که از 16 تا 18 سپتامبر برگزار می شود، حضور خواهد یافت “I’ll be there.”

نادال، مرحله یک چهارم نهایی برابر ایالات متحده را به خاطر دوره نقاهت بعد از فصل خاک و گرنداسلم ویمبلدون از دست داد .

اسپانیا به عنوان میزبان در مرحله نیمه نهایی به مصاف تیم فرانسه می رود . این رقابتها در شهر کوردوبا و در کورت خارک رس برگزار می شود .

Nadal says he is fit and feeling well “or I wouldn’t be on my way to Montreal” where he will play a Masters event.

Spain is looking for a third Davis Cup title in four years and a fourth since Nadal began regularly playing in 2004. France lost to Serbia in last year’s final.

The Plaza de Toros bullfighting arena in Cordoba will host the best-of-five semifinal series on clay.

[moris]

روز دوم تمرین در مونترئال !!! امروز با دوستم Pico :) رافا.

(فیس بوک رافا)



---------------------

بعد از تمرین یه بازی تبلیغاتی با نواک جکوویچ داشتم.رافا.

(فیس بوک رافا)



--------------------

سلام.Estefania از ATP به ما گفتش که میخواد شغلش رو عوض کنه.دلمون واسش تنگ میشه و تو کار جدیدش بهترینها رو واسش آرزومندیم.تشکر برای زحماتی که کشیدی. رافا.

(فیس بوک رافا)

[Mahmood]

Afternoon to do something different. We have gone out in bike to visit Montreal. It has helped to clear my mind. Thanks everybody for your support

دیروز عصر به وقت مونترال رافا و تیمش با دوچرخه یه گشتی در شهر زدند تا به گفته خودش به پاک کردن ذهنش از شکست در مونترال کمک بشه

[M∂hdi]

بعد از رقابت های اوپن استرالیا در سال 2009 و در راه بازگشت از این کشور به سمت خانه بود که پدرم مرا از مشکلاتی که بین او و مادرم به وجود آمده بود، مطلع کرد . در همان لحظه اول، طعم تلخ جدایی والدینم را زیر دندانم چشیدم . این خبر خیلی ناراحتم کرده بود به طوری که در ادامه سفر نتوانستم حتی یک کلمه هم با پدرم حرف بزنم .

مسئله اینجا بود که پدر و مادر من، پایه اصلی زندگی‌ام بودند و حالا فرو ریختن این پایه را نزدیک می دیدم. آن پیوستگی و تداومی که در طول زندگی‌ام برایش ارزش زیادی قائل بودم، داشت به دو نیمه تقسیم می شد و احساساتم داشت از هم می اشید. خانواده ما، خانواده ای صمیمی و متحد بود و هیچ نشانه ای از درگیری و کشمکش در آن دیده نمی شد؛ تنها چیزی که میان ما بود، هماهنگی، همدلی و خوشحالی بود . حتی فکر کردن به این موضوع که پدر و مادرم بعد از سی سال زندگی مشترک داشتند از هم جدا می شدند، قلبم را به درد می آورد. خانواده برای من بسیار مقدس بود و به من ثبات و امنیت می داد. بازگشت به خانه همیشه برایم لذت بخش بود و حالا به کاری سخت و غریب تبدیل شده بود . خانه دیگر آن مکان امن نبود که من از آن همه هیاهوی رقابت ها و جام ها و مسابقات مختلف به ان پناه می بردم . دیگر پدرم از ان خانه رفته بود و صدای بلند خنده های ما، وقتی بنابر سنتی خانوادگی برای خوردن ناهار با خواهر و پدر و مادرم دور یک میز جمع می شدیم، جایش را به سکوتی سنگین و عذاب اور داده بود . با همه اینها، این اتفاقات تلخ ابتدا روی بازی من تاثیر نگذاشت و روی دور برد افتاده بودم و این شرایط پربار چند ماهی ادام هداشت . با این حال این پیروزی ها مرا چندان خوشحال نمی کرد . رفتارم بد شده بود، افسرده شده بودم و شور و اشتیاقم را از دست داده بودم. از همه فاصله می گرفتم و مکالماتم با دیگران سریع و کوتاه شده بود و این مربی و اطرفیانم را نگران کرده بود . در ظاهر ماشین خودکاری بودم که تنیس بازی می کرد و در درون همه عشق و احساسم را از دست داده بودم . انها می دانستند که بالاخره یک روز، دیگر نمی توانم مثل قبل دوام بیاورم و پیروز باشم و این طور هم شد . اول از همه زانویم آسیب دید و اثرش را در مسابقات میامی دیدم. دردم هر روز بیشتر و بیشتر می شد . کمی بعد نوبت به مسابقات اوپن فرانسه رسید که 4 بار قهرمانی پی در پی آن را در کارنامه ام داشتم و باید هر طور بود از این عنوان دفاع می کردم اما در دور چهارم به رابین سودرلینگ باختم و اولین باخت را در این تورنمنت برایم رقم خورد . از اول هم باید می دانستم که با این روح و جسم ناتوان، نمی توانستم کاری از پیش ببرم .

همان سال از شرکت در ویمبلدون بازماندم و ظاهرا دلیل اصلی اش زانوهایم بود اما خودم به خوبی می دانستم که وضعیت روحی ام همه چیز را خراب کرده . شور و اشتیاق برای رقابت در من افول کرده بود؛ انگار چشمه جوشان آدرنالین در خونم خشک شده بود . البته هیچ وقت به آن نقطه ای نرسیدم که مثل خیلی از تنیسورهای حرفه ای از این ورزش نفرت پیدا کنم . به نظرم آدم نمی تواند از چیزی که نان را به سفره اش آورده و به زندگی اش معنا داده، متنفر شود. شاید دوره ای در زندگی هر تنیسور باشد که از ادامه راه خسته شود و اشتیاق کافی برای رقابت کردن در سطوح بالا نداشته باشد، چرا که این کم کاری ها و ضعف نشان دادن ها به هر حال روی زمین مسابقه خودشان را نشان خواهند داد اما به هر حال موقعیت هایی در زندگی به وجود می آیند که نمی توانی با صد درصد ذهن و جسمت به راه ادامه بدهی، در این موارد تنها کاری که می شود کرد این است که توقف کرد و منتظر ماند تا آن حرارت و شور و شوق گذشته بازگردد .


روزنامه خبر ورزشی - 27 مرداد 1390
منبع : The Teleghraph