[PowerVu]

ببینین دوستان، شما همگی سرور من هستین. منظورم عزیزانی هست که در مورد تبانی قلم فرسایی کردند. اما به خدا این چیزا در تنیس به این شکلی که شما می فرمایید، نیست! من چند ساله خیلی از ساعات رو در فروم های تخصصی تنیس که از سرتاسر جهان ده ها هزار کاربر دارند گذروندم، ولی باور کنید در هیچ یک از اون محافل اصلا صحبت چنین چیزهایی نیست. صحبت از همه چیز هست غیر از تبانی! آخه اگر چنین چیزی بود فقط رازش برای ما که فاش نمی شد! بلکه همه دنیا در موردش حرف می زدن.

به نظر من اونقدر در فوتبال کثیف لیگ داخلی از تبانی شنیدیم که واقعا این مساله زشت در ذهنمون نهادینه شده! لیگ داخلی ما متاسفانه پر از انسان های ندید پدید نوکیسه ی تازه به دوران رسیده هست که اکثریت قریب به اتفاقشون حتی توی خونه های پدراشون، نون برای خوردن نداشته اند! چه برسه به ظرفیت برای پولدار شدن! اما تق ـی به توقی خورده و حرفه ای شدن (اسمی) لیگ خیـــــــــــــــــلی براشون اومد داشته (از لحاظ مالی!). الان می بینین که نهایت فکرشون هم اینه که برن یه ماشین خارجی 200 میلیونی بخرن و این نمایشگاه دارهای شارلاتان چه شیره هایی که به خاطر این ماشین ها سرشون نمالیده اند! یا مثلا نهایت دنیاشون اینه که برن دوبی (بهشت روی زمین برای عده ای) و مثلا اونجا از نزدیک یه نایت کلاب رو ببینند! انقدر دنیای محدود و گداصفتانه ای دارند «بعضی» از این ورزشکارهای بی جنبه ی نسل فعلی! مثلاً یادتونه اون موقعی که رضازاده ی مزدور جیره خور قهرمان جهان در وزنه برداری شده بود و اونقدر طلا گرفته بود، با بی ظرفیتی تمام برای چند میلیون رفته بود دوبی توی تبلیغ تلویزیونی املاک رابینسون که از کانالهای دامبولی دیمبوی لس انجلسی پخش می شد شرکت کرد!!!! مثل این می مونه مایکل فلپس امریکایی قهرمان طلایی بلامنازع شنا بره و برای یک مرغداری تبلیغ کنه! یکی نبود به این بادکنک تو خالی ::رضا زاده:: بگه که آخه بی ظرفیت، تو الان در دنیا خیر سرت اسم و رسمی پیدا کردی، چرا خودت با دستان خودت ارزش و منزلت مدالها و مقام هات رو میاری پایین که میری برای بنگاه معاملات ملکی تبلیغ می کنی! البته خلایق هر چه لایق! می بینین که الان اون بادکنک بشکه به دلیل مشخص شدن دست داشتن در دوپینگ و افرادی که باهاش هستند از عالم و آدم در فدراسیون جهانی فراریه! بی سوادی و عقب موندگی دیگه نتیجه ای بهتر از این نداره که! یا مثلاً یادتونه سرپرست تیم ملی می گفت همه جای دنیا فوتبالیست به فکر فوتبالشه، اینجا اونقدر طرف بدبخته که میره یه ماشین گرون قیمت برمیداره بعدش می مونه توی قسطهاش! چند دقیقه مونده به شروع تمرین تیم ملی به جای حفظ تمرکزش و کسب آرامش، می بینی یه گوشه با موبایلش داره داد و بیداد و فحش و فحش کشی و دعوا با نمایشگاه دار می کنه که من الان پول ندارم و از این حرفا! آیا چنین چیزهایی در دنیای تنیس این بازیکنان که ماها افتخار تماشای هنرشون رو داریم «به این شکل» هست اصلاً ؟

در دنیای تنیس حرفه ای اینطور نیست! اکثر تنیسورهای معروف دنیا از خانواده های متمول و متوسط به بالا هستند و این گدا گشنگی برای پول که متاسفانه در لیگ داخلی ما وجود داره در دنیای اونها نیست. شما فقط برین برای مثال ثروت پدر ارنستس گولبیس از لتونی و سطح رفاه و نوع زندگی پسرش رو ببینین! این بی ظرفیتی برای رسیدن به پول (در حدی که بخواد طرف براش دست به تبانی بزنه) به نظرم در تنیس در حد صفر هست.

من عاشق فوتبال بودم و همیشه تبانی رو لکه ننگ این ورزش می دونستم. در سال های گذشته که با موشکافی و دقت مسائل تنیس حرفه ای رو دنبال کردم، به این نتیجه رسیدم که این ورزش دقیقاً همونیه که من دنبالشم. از لحاظ پاکی و زیبایی و هیجان و روی حساب و کتاب بودنش! و این بود که کم کم علاقه من به فوتبال رنگ باخت اما هنوز بعضی از تیم ها رو دنبال می کنم.

خلاصه اگر بگم که پاکی تنیس بود که من رو در نظر اول عاشق خودش کرد، کم بی راه نگفتم. تا این حد بی نظیر بودن این ورزش برام ستودنی و والاست!