از نورمن به عنوان مربی و نقش مهمی که در اوج گیری استن داشت صحبت شد ولی به نظر شما همسران تنیسورها تا چه حد می توانند تاثیرات مثبت یا منفی در نتایج قهرمانان داشته باشند؟
واورینکا سال 2009 از همسرش جدا شده بود ولی تولد فرزند، آنها را دوباره دور هم گرد آورد. در این سال ها اگر مصاحبه های الهام که یکی از گویندگان شاغل تلویزیون سوئیس هست را بخوانید می بینید که خودش بیشتر به یک حامی نیاز دارد تا اینکه بخواهد حامی کس دیگری شود. درست در نقطه مقابل میرکا را دارید که اگر در کنار راجر نبود، معلوم نبود که آیا این اسطوره می توانست در این ابعاد خودش را متمایز کند.
مثلا راجر هیچوقت در مدت رولان گروس هتل نمی رفت. میرکا آپارتمانی در چند قدمی محل مسابقات اجاره می کرد، صبح زود به بازار تره بار می رفت تا سبزی های تازه بخرد و خودش برایش بهترین غذاهای دیتتیک را آماده می کرد. (از افعال ماضی استفاده کردم چون با دابل دوقولو دیگه مطمئن نیستم!)
با چنین همسری، فدرر حتی نیازی به مربی نمی دید در حالیکه شاید نورمن جای خالی همسر استن را برای الهام بخشیدن پر کرده باشد. واورینکا چند هفته پیش خبر رسمی جدائیش را منتشر کرد.
حتما خانم ها خواهند گفتند نقش شوهران زنان قهرمان چه؟ در این بخش ما بیشتر شاهد نقش پررنگ پدران بوده ایم تا ... !