نقل قول:
نوشته اصلی توسط Pouya
نمی دونم از کجا شروع کنم... این نوشته بیشتر به درد دل شبیهه تا بحث پیرامون تنیس آزاد امریکا...
یادمه پارسال موقع ویمبلدون بود که خواستم ببینم الجزیره پخش می کنه یا نه. تو گوگل سرچ کردم و اومدم اینجا... قبلش هم چندین بار اومده بودم و یه چیزایی رم خونده بودم. یادم نیست کی بود... شاید قبلا با یه اسم دیگه م عضو شده باشم...تو اکثر سایت ها چنتا اکانت دارم ، چون حافظه م تو این مسائل ضعیفه... به هر حال... عضو شدیم. البته ویمبلدون 2010 رم ندیدم! کلا تا 2011 درست حسابی تنیس ندیدم. سایت میومدم ، تو مسابقه ها و ... هم بودم ولی حال تنیس نگاه کردن اصلا نداشتم... از اول سال 2007 فقط چنتا تورنمتو اونم بصورت تفریحی دیدم نه کامل...(ویمبلدون 2009 ) تا استرالیا 2011 که بیشتر سایت اومدم و به خاطر جو سایت بعد 4 سال دوباره کردم به دیدن مسابقات طولانی تنیس که از قبل طولانی تر هم شده بود... بعد عید شد و مسترزها و رولند و ویمبی و ... . بعدم شدیم عضو یه هیئت مدیره مجازی...! خودم به اتفاقات یک سال اخیر مخصوصا این آخری که فک می کنم ، خنده م می گیره! که یه اشتباه ساده آدمو تا کجا میکشونه... آره... اشتباه کردم...اشتباه کردم که بعد 4 سال دوباره شروع کردم به دیدن تنیس... تنیسی که شاید الان برای خیلی ها لذت بخش باشه (خود تنیس نه برد بازیکن مورد علاقه شون)، ولی برای من نه... قبلا کیف می کردم تنیس می دیدم ، چه می بردیم ، چه می باختیم... ولی الان دقیقا برعکس شده! اصلا اونجوری که بخوام کیف نمی کنم... چه ببریم ، چه ببازیم... اگه لذتی هم باشه برام در نتیجه بوده تا بازی. همون ویمبی 2009 هم خیلی کیف نداد! تورنمنتی که همه بازیکنایی که اون موقع دوست داشتم تا جایی که ممکن بود ، اومدن بالا و به قبل که نگاه می کنم می بینم از لحاظ نتیجه ای بهترین تورنمنت بوده برام از روز اولی که تنیس می دیدم تا ... ولی فقط نتیجه نه چیز دیگه ای...
الانم تنیس خلاصه شده در تاپ 4 ! درست تر این بود یه اسمی برا بقیه انتخاب می کردن مثل زنگ تفریح و ...! برد فرر در برابر نادال و جو در برابر راجر که فاکتور گرفته بشه ، همین به اصطلاح تاپ 4 اومدن نیمه نهایی!! چه چمن ، چه خاک چه هارد کند چه نیمه تند! شوخیه!!
10 سال پیش نمی گفتن فلانی گرند گرفت ، می گفتن ویمبلدون / رولند یا ... رو گرفت... ، یه کار ویژه بود. الان ویمبلدون به طنز شبیهه! امریکا شوخیه! رولندم همین طور! فرقی نداره... هر کدومو با سالهای پیش قیاس می کنم از - خاک تا چمن - خنده م میگیره! اینارو کند کردن و اونو تند...!! نمیدونم... شاید خیلیها دوست دارن اینجوری... نوش جونشون. ولی واقعیت اینه که گرند ها مخصوصا سه تای آخر اعتبارشونو از دست دادن... الان بهتره بگن فلانی گرند گرفت تا بگن فلان گرندو گرفت...بگذریم...
سرتونو درد آوردم... خلاصه اینکه تنیس زیاد وقت میگیره و باید از یه چیزایی زد تا بهش رسید. از کار و درس و یه سری چیزا که نمیشه زد ، یعنی من بلد نیستم...ولی اجبارا باید یه چیزایی کم بشه ، چیزایی که الان که فکر می کنم بسیار بسیار لذت بخش تر از این تنیس بوده برام... عیبی نداره... جلو ضررو از هر جا بگیری منفعته! این تنیس دیگه به من سازگار نیست... نوش جون کسایی که دوست دارن و لذت می برن! این تصمیمو بعد از ویمبلدون گرفتم که امسال که تموم شد - با هر اتفاقی در امریکا - یه مدت تنیس نبینیم تا ببینیم چی میشه... به نتیجه هم خیلی ربطی نداره ، من روزای بد تو فوتبال و تنیس زیاد داشتم که مهم ترینش سقوط یووه تو 2006 بود. ایرادم جای دیگه س... جوابش واضحه برام : هیچی نمیشه! البته بازی دیشب راجر هم تیر خلاص بود هم مهر بر درستی تصمیمم... بعد گذشت 5 سال از جام جهانی 2006 که پر استرس ترین و در عین حال بهترین تورنمنت ورزشی بود برام - که دو تیمی از کودکی دوست داشتم به فینال رسیدن و دیگه فینال فرقی برام نداشت و اتفاقا کم استرس ترین فینال بود برام - دیشب دوباره قلبم درد گرفت و اصلا نتونستم درست حسابی بخوابم... ولی تا یه مدت مطمئنا درد نخواهد گرفت...!
البته تنیس منافع بسیاری هم داشت برام که اتفاقا اون مهم تره! دوستان بسیار خوب بسیاری به جمع دوستان بسیارم افزده گردید که آدم هر چی دوست داشته بازم کمه... ناخودآگاه یاد اون جملات زیبای آندره آغاسی افتادم که الان که فکر می کنم می بینم تقریبا حس و حال منه، مخصوصا اونجایی که میگه من شما را پیدا کردم...:
The scoreboard said I lost today, but what the scoreboard doesn't say is what it is I have found.
And over the last 21 years, I have found loyalty: You have pulled for me on the court and also in life.
I have found inspiration: You have willed me to succeed, sometimes even in my lowest moments.
And I have found generosity: You have given me your shoulders to stand on, to reach for my dreams, dreams I could have never reached without you.
Over the last 21 years, I have found you, and I will take you and the memory of you with me for the rest of my life.
Thank you.
البته یه سری تفاوت ها هم هست ..اینکه من امکان نداره هیچ وقت از سایت برم و قطعا هر روز مرتبا به سایت سر می زنم ، چون جور دیگه ای نمی تونم... و اون 21 هم باید بشه 1 ! 
اتفاقا بازی خداحافظی جالبی هم برام در پیشه : فدرر - هیوئیت در دیویس کاپ! بازی که تنها چیزی که توش برام مهم نیست و هیچ اهمیتی نداره ، نتیجه س... چون هیچ کدوم از دو تیم - حداقل در چند سال پیش رو - در دیویس به جایی نخواهند رسید. سعی می کنم از دیدن بازیکنایی که بیشتر از همه دوستشون دارم و به نوعی باهاشون بزرگ شدم لذت ببرم...امیدوارم هردوشون بازی کنن. هر چی هم شد مهم نی! گور پدر نتیجه!
ازینکه مثل همیشه پستم طولانی بود ، ببخشید... قهرمانی نواک یا نادال ر هم به طرفداراشون تبریک میگم!
|
سلام دوستان عزیز
من همیشه مطالب این سایت مخصوصا موقع برگزاری تورنمنت ها و گراند اسلم ها را مطالعه میکردم و لذت میبردم و برای اولین بار دست به قلم شدم و می نویسم
حدودا 10 سال پیش بود و ورزش مورد علاقه من فوتبال و بازی هم میکردم - بر حسب تصادف بیننده مسابقات ویمبلدن شدم و آن تصاویر اسلوموشن معروفش و از همانجا مسحور این ورزش و مسابقات و بازکنانش شدم . خودم هم شروع کردم به بازی کردن - مربی نداشتم و فقط و فقط با مرور تصاویر مسابقات در ذهنم سعی در اجرا و یادگرفتن تنیس کردم .
بازی های راجر را که دیدم دیگر بت من شد در تنیس که می پرستیدمش . از آن ویمبلدون که فینالش بین راجر و رافا بود و راجر باخت و اشکهایش را فراموش نمی کنم به صورت مرتب تمام تورنمنت ها را پیگیری میکنم به این امید که این اسطوره برای یک بار و تنها یک بار دیگر موفق به کسب یک گراند اسلم دیگر باشد و من شاهد آن .
دیشب خیلی دلم گرفت و با اتفاقاتی که افتاد من هم برای اولین بار حس کردم از تنیس بدم آمده و دیگر دوست ندارم شاهد هیچ نورنمنت دیگری باشم.
این بزرگترین حسرت من هست و سوال که چرا وقتی 40-15 جلو بودی و موقع سرویس زدنت کمی مکس نکردی و تامل نکردی تا جو استادیوم ساکت شود و بعد ادامه دهی ؟ با آن شلوغی و همهمه چرا سرویس زدی ؟؟ اگر کمی صبر میکردی و تمرکز شاید حال من امروز بهتر بود ، حالا کاری به نتیجه فینال نداشتم ولی واقعا از برد شطرنجی برابر نواک که الان به جرات بهترین تنیسور حهان هست سرمست بودم .
راجر میخواهم مدت زمانی به دنبالت نباشم و فراموشت کنم تا کمی حالم بهتر شود و با مرور ضربات جادوئی بکهندت در ذهنم بارها و بارها عشق بازی کنم .
اسطوره در عجبم از آن متانت و خونسردی و آرامش تو در آن لحظات نفس گیر که داشتی بازی را واگذار میکردی
دوستان ببخشید اگر طولانی بود ولی یک چیزی در گلویم حبس شده بود و دوست داشتم آن را با شما مرور کنم .