خاطره خوب که راستش رو بخواین من اونطور نداشتم که بخوام خیلی خوشحوال بشم چون اندی گرندی نبرده هنوز
![2](images/smilies/New Folder/2.gif)
ولی امیدوارم ویمبی امسال بهترین خاطره ام بشه مطمئنم اگه اندی ویمبی رو برد تا یک هفته خوابم نمیبره
![4](images/smilies/New Folder/4.gif)
ولی خاطره ی بد که خیلی زیاد بوده ولی چندتا بودند که خیلی من رو ناراحت کرد :
بارکلیز 2009 بعد از بازی با ورداسکو من مطمئن بودم که اندی میره نیمه نهایی یادمه شانس نرفتن اندی خیلی کم بود شاید حدود 10% اما راجر 2-1 باخت و اندی نرفت فینال که برام خیلی سخت بود
استرالیا 2010 خب فینال گرنداسلم بود و اندی باید میبرد ، ست اخر اندی 5-2 جلو بود حتی در تایبرک 2 ست پوینت داشت اما اندی باخت بعد از بازی هم که اندی صداش میلرزید و حرف میزد و گریه کرد من یکدفعه شروع کردم به گریه کردن و رفتم بیرون و حسابی گریه کردم این اولین باری بود که بعد از باخت اندی گریه میکردم
ویمبلدون 2010 ، خب ویمبلدون تورنمنت مورد علاقه ی منه و هیچی جای ویمبی رو نمیگیره اندی هم اگه اون بازی رو میبرد احتمال قهرمان شدنش خیلی بالا بود حتی در ست اول یا دوم دقیق یادم نیست ، در تایبرک رافا دابل فالت زد خیلی خوشحوال شدم یه فریادی هم کشیدم و اندی ست پوینت داشت و سرو هم با خودش اما اون ست رو اندی باخت
![20](images/smilies/New Folder/20.gif)
بعد وسط ست 3 بود که الجزیره قطع کرد بعد چند دقیقه من رفتم ببینم بازی چی شد دیدم اندی باخته و زدم زیر گریه
بارکلیز 2010 نیمه نهایی با رافا ، این بدترین خاطره ای هست که از تنیس دارم در طول بازی بدجور استرس داشتم بدنم شده بود مثل یخ داشتم میلرزیدم ، هر 20 دقیقه میرفتم دستشویی
![4](images/smilies/New Folder/4.gif)
اندی در تایبرک ست سوم شانس زیادی برای برد داشت اما نبرد بعد اون بازی تا 2 هفته حوصله هیچی رو نداشتم هر وقت یاد اون بازی میوفتادم اشکم میریخت خلاصه خیلی بد بود