فعلا که ماریا رو عشق است
مثل گربه های سیبری در عین ظرافت ولطافت حریف رو به خاک وخون میکشه یادش بخیر روزگاری با ازارنکا که بازی میکرد چه باحال بود مخصوصا فریادهایی که موقع ضربه به توپ میکشیدند.
در کنفراس خبری استاد یه پسره ازش خواسته تا هشت نه سال دیگه بازی کنه که اون حرفه ای بشه تا بتونه با استاد بازی کنه استاد هم گفته باشه تو وارد تور جهانی بشو بخاطر تو شاید بیام بازی کنم پسره هم پرسیده قول میدی.