Farshad.Roger
02-25-2011, 12:40 PM
سلام.
امروز این داستان جالب رو پیدا کردم که دیدم باز کردن تاپیک براش خالی از لطف نیست . البته امیدوارم تکراری نباشه.
داستان از این قرار هست که ترور پسر بچه ای هست که شبیه خیلی از طرفداران علاقه خاص و وصف نشدنی به راجر داشته.
وقتی ترور مریض میشه و مدت زیادی رو در بیمارستان میمونه . حالش بهبود پیدا نمیکنه و روحیش رو میبازه تا اینکه دوست پدرش در فیس بوک راجر راجع به این موضوع مینویسه و به راجر میگه که ترور یکی از بهترین طرفدارانت هست و الان در بیمارستان هست. اگر بتونی چند دقیقه رو براش بزاری و فقط یک پیام ساده براش بفرستی میتونه کمک بزرگی به ترور بکنه.
همین پیغام رو در سایت خود راجر هم در قسمت تماس با مدیریت میزنه و بعد از 3 روز راجر یک نامه با امید بهبودی به همراه دو مچ بند..هد بند امضا شده. تقویم امضا شده و تقویم امضا شده رو میزی برای ترور میفرسته.
پسر بچه اول باورش نمیشه که چی داره میبینه بعد که در مورد دردش ازش سوال میکنن . جواب میده چه دردی؟!
تمام مشکلات مریضی ترور یکی بعد از دیگری بهبود پیدا کردن(تبش قطع شده.سلول های سفید خونش به تعداد نرمال رسیدن . شروع به اظافه کردن وزن کرده و رنگش برگشته و...) هرچند شاید برای مدت کوتاه اما ترور با روحیه قوی و و خوشحال به جنگ مریضیش میره.
این قضیه مربوط به 15 فوریه 2011 هست.
متاسفانه نمیتونم عکسارو اپلود کنم برای دوستانی که مشکل ترجمه دارن راجر در نامش نوشته:
ترور عزیز.
من به تازگی از طریق وبلاگ پدرت از وضعت با خبر شدم . به نظر میرسه که داری هر روز بهتر و بهتر میشی و خیلی قوی هستی
من عکسی که داری فرهند میزنی رو توی وبلاگ پدرت دیدم اون ضربه باید ضربه مهمی برات باشه در نتیجه به تمرینت ادامه بده.
من در حال خاضر در دوبی مشغول تمرین برای تورنومنتی هستم که هفته دیگه شروع میشه اما از دستیارم درخواست کردم که برات چند تا کادو بفرسته که در روزهای اتی اونو دریافت میکنی.
بهتر شو و مبارزه رو ادامه بده.
راجر فدرر
لینک به همراه عکس :
http://thesqlagentman.com/2011/02/watching-the-clock/
افتخار میکنم به اینکه طرفدار راجر هستم که با همه مشغله و برنامه سخت و فشرده ای که داره از کوچکترین چیزا به سادگی نمیگذره و همیشه انسانیت رو قبل از هرچیزی قرار میده.
امروز این داستان جالب رو پیدا کردم که دیدم باز کردن تاپیک براش خالی از لطف نیست . البته امیدوارم تکراری نباشه.
داستان از این قرار هست که ترور پسر بچه ای هست که شبیه خیلی از طرفداران علاقه خاص و وصف نشدنی به راجر داشته.
وقتی ترور مریض میشه و مدت زیادی رو در بیمارستان میمونه . حالش بهبود پیدا نمیکنه و روحیش رو میبازه تا اینکه دوست پدرش در فیس بوک راجر راجع به این موضوع مینویسه و به راجر میگه که ترور یکی از بهترین طرفدارانت هست و الان در بیمارستان هست. اگر بتونی چند دقیقه رو براش بزاری و فقط یک پیام ساده براش بفرستی میتونه کمک بزرگی به ترور بکنه.
همین پیغام رو در سایت خود راجر هم در قسمت تماس با مدیریت میزنه و بعد از 3 روز راجر یک نامه با امید بهبودی به همراه دو مچ بند..هد بند امضا شده. تقویم امضا شده و تقویم امضا شده رو میزی برای ترور میفرسته.
پسر بچه اول باورش نمیشه که چی داره میبینه بعد که در مورد دردش ازش سوال میکنن . جواب میده چه دردی؟!
تمام مشکلات مریضی ترور یکی بعد از دیگری بهبود پیدا کردن(تبش قطع شده.سلول های سفید خونش به تعداد نرمال رسیدن . شروع به اظافه کردن وزن کرده و رنگش برگشته و...) هرچند شاید برای مدت کوتاه اما ترور با روحیه قوی و و خوشحال به جنگ مریضیش میره.
این قضیه مربوط به 15 فوریه 2011 هست.
متاسفانه نمیتونم عکسارو اپلود کنم برای دوستانی که مشکل ترجمه دارن راجر در نامش نوشته:
ترور عزیز.
من به تازگی از طریق وبلاگ پدرت از وضعت با خبر شدم . به نظر میرسه که داری هر روز بهتر و بهتر میشی و خیلی قوی هستی
من عکسی که داری فرهند میزنی رو توی وبلاگ پدرت دیدم اون ضربه باید ضربه مهمی برات باشه در نتیجه به تمرینت ادامه بده.
من در حال خاضر در دوبی مشغول تمرین برای تورنومنتی هستم که هفته دیگه شروع میشه اما از دستیارم درخواست کردم که برات چند تا کادو بفرسته که در روزهای اتی اونو دریافت میکنی.
بهتر شو و مبارزه رو ادامه بده.
راجر فدرر
لینک به همراه عکس :
http://thesqlagentman.com/2011/02/watching-the-clock/
افتخار میکنم به اینکه طرفدار راجر هستم که با همه مشغله و برنامه سخت و فشرده ای که داره از کوچکترین چیزا به سادگی نمیگذره و همیشه انسانیت رو قبل از هرچیزی قرار میده.